آموزش اصطلاحات رایج در مکالمه زبان انگلیسی
Stop teasing him دست از مسخره کردنش بدار
Accept my condolence تسلیت مرا بپذیرید
Brief me on it مرا در جریان بگذارید
Convence him متقاعدش کن
Call an ambulance در نظر نگیر – بی خیال
Come off it بسه دیگه – دست نگه دار
Don't pretened you are happy تظاهر به خوشحالی نکن
Get to the point برو سر اصل مطلب
Fetch me that book برو و آن کتاب را برایم بیاور
Pick something out یک چیزی انتخاب کن
Get lost برو گمشو
Don't bank on it روش حساب نکن
Get off my back دست از سرم بردار
Come here at once سریع بیا اینجا
Don't be naive ساده لوح نباش
Try to persuade him سعی کن راضیش کنی
Hop in بپر بالا
Wipe your feet on the mat پایت را روی پادری پاک کن
Hand in your home work تکالیفت را تحویل بده
Let's tidy up tomorrow morning اجازه بده فردا صبح مرتبش کنیم
Give me five بزن قدش
It is stuffy here هوا اینجا گرفته است
Pass out the test برگه امتحان رو پخش کن
Somebode call the cops یک نفر پلیس را خبر کند
Take my sympathy همدردی و تسلیت مرا بپذیر
Put the cutlery in the drawer مجموعه کارد و چنگال را در دراور بگذار
Don't speak of it حرفشم نزن
Do your best نهایت سعیت را بکن
No buts اما و اگر نباشه
Don't be up set عصبی نباش
Chase him دنبالش کن
Fold up your clothes لباسهایت را پاک کن
Throw it away بندازش دور
Floss your teeth دندانهایت را نخ بکش
Don't panic وحشت نکن
Hold still تکون نخور
Chill out = calmdown=خونسرد باش
Set the table میزو بچین
Help your self بفرمایید ، میل کنید
Pull over بزن کنار
Keep your finger crossed for meبرایم دعا کنید
Your hunch was right حدست درست بود
It is absoloutely imperative آن کاملا ضروری است
You don't have the guts to do it تو جرآت انجامش را نداری
I am in the habbit of sleeping after lunch عادت دارم بعد از نهار بخوابم
Despite what they say,he's a nice guy برخلاف آنچه آنها میگویند یارو آدم خوبیه
It 's not worth it ارزشش رو نداره
I am realy exhaustedواقعا خسته هستم
There is an exhibition downtownیک نمایشگاه در مرکز شهر هست
I cannot afford it من از پس تهیه اش بر نمیام(گران است)
It 's not fair عادلانه نیست
He is my fiancé//she is my fiancee او نامزدم است
It 's lasts 3 daysسه روز طول میکشد
I'm thirsty من تشنه هستم
He's still wet behind the ears مانند (دهنش بوی شیر میده)در زبان فارسی
It is our destiny=it is our fate=این سرنوشت ما است
He is exaggerating او اغراق میکند
Some people are greedy برخی از مردم حریصند
Some people are jealous برخی از مردم حسودند
It 's out of question حرفشم نزن
It doesn't ring a bell to meچیزی رو به خاطرم نمیاره
I 'm off to bed میرم بخوابم
In a raw پشت سر هم
He was guilty او گناهکاربود
He was innocent او بی گناه بود
My work is piling up کارهام روی هم جمع شده اند
It 's a contagious disease یک بیماری مسری است
I mean it جدی میگم
I'm all ears سراپا گوشم
You desserve it تو لیاقتش روداری
What a pity چه حیف!!!
What a day چه روزی (خسته کننده )
It 's forbidden ممنوع است
Whatever فرقی نمیکند
I swear قسم میخورم
I messed up my exam امتحانم رو خراب کردم
Good for youخوش به حالت
It 's realy nerve-rackingواقعا اعصابم را خرد میکند
I wanna sit by the aisle میخواهم در ردیف کنار راهرو بنشینم
Every other day یکروز در میان
I have some money for rainy days من مقداری پول برای روز مبادا دارم
I 'm not in the mood من حوصله ندارم
I am in hurry عجله دارم
It does not concern you به تو ربطی نداره
I doubt about it من در موردش شک دارم
I 'm short of money من پول چندانی ندارم
Hi pall-hi fellas سلام بروبچ
See you in no time بزودی می بینمت
It 's no use فایده ای نداره
As far as I know=as far as I concern تا آنجا که به من مربوط است – تا آنجا که میدانم