فرایندی که ما را از وضعیت موجود به وضعیت مورد نظر یامطلوب رهنمود می کند.

مادردنیایی زندگی می کنیم که تحت تاثیرعصر ارتباطات به آن دهکده جهانی لقب داده ا ند وباتوجه به نیاز شدید به وجود آمده به طورطبیعی دائما درحال تغییروتحول است .

پیشرفتهای عظیم وشگفت آورعلم وتکنولوژی ، نظامهای اداری را به سرعت در مسیر تحول قرارداده تا جائیکه این تغییروتحول دیگر جزءلاینفک آنها قرارگرفته وبا سرعت فزاینده ای ادامه خواهد داشت درغیر اینصورت محکوم به فنا خواهند بود.

وقتی که مجموعه یک نظام درحال تحول باشد ، نظامهای فرعی وابسته هم خواه ناخواه باید با تحولاتی که در مجموع نظام ایجاد می شود هماهنگ گردند و درصورت عدم وجود هماهنگی باید ازدورفعالیت خارج شوند به عبارت دیگرعامل بقاء هرسازمانی ایجاد تحولاتی مطلوب یا نوآوریهایی مفید است .

اگر بگوئیم بزرگترین مسئله ای که امروزه هرسازمانی با آن روبرو است موضوع تحول و دگرگونی می باشد اغراق نکرده ایم .

قبول تحول دردنیای متحول عصرحاضر یکی از بزرگترین عوامل دوام و بقای هر سازمانی است . وقتی بحث ازتحول درسازمانی می شود منظور فقط تغییر در نظام مادی سازمان و یا سیستم اجتماعی به تنهایی نیست بلکه منظوراین است که درهردو سیستم با توجه به ضرورت تحول ، پیشرفت تکنولوژی ،تغییرآداب ورسوم ، فرهنگ وعقاید همگام وهمراه با یکد یگر تحول و دگرگونی ایجاد شود.

  طرح ریزی برای ایجاد تحول درسازمانهای اجتماعی یکی از ضروریات است ، اما مشکل فقط این نیست که به دنبال ایجاد  تحول باشیم بلکه مهمتر این است که چگونه تحول را پی ریزی نمائیم ،چه روشی برای دگرگونی اختیار کنیم و چگونه نتیجه آنرا پیش بینی نمائیم تااجرایی و قابل قبول باشد

 

 روشهای تحول :

 حجم، نوع وظیفه کاری ،ماهیت وشکل فعالیت سازمانها می طلبد که ازروشهای مختلفی برای ایجاد تحول درسازمانها بهره گرفته شود،

 

 

اما اشتباه بزرگی که امروزه بعضی ازدست اندرکاران مسئله تحول در سازمانها مرتکب می شوند این است که نسبت به کلیه متغییرهای آشکار و پنهانی که درسازمان وجود دارد به حد کافی توجه نمی کنند وبا کپی برداری از دیگرسازمانها تصور می کنند اگربا برگزاری چند کلاس مرتبط وغیرمرتبط شغلی درمیزان ساعات دوره های گذرانده کارکنان تغییری ایجاد شود به تبع آن تحول نیز صورت خواهد پذیرفت .

 

اماطبیعی است چون محیط خدمت ،انتظارات و دیگر متغییرها ی سازمان ثابت مانده اند شخص آموزش دیده قادر به ایجاد تحول وبکارگیری آموخته های خود نخواهد بود.

 اگربخواهیم عامل تحول را دریک سازمان به مرحله اجرا بگذاریم باید رفتار سازمانی وعملکرد افراد را هم زمان وهماهنگ با یکدیگر مطالعه نمائیم وتحول را درهر دو رفتار بوجود آوریم تا نتیجه مثبت حاصل گردد.

بنابراین عمل تحول وقتی نتیجه بخش خواهد  بودکه هردورفتارسازمانی وافراد با یکدیگرهماهنگی داشته ودرجریان تحول قراربگیرند .

 

در اینجا به منظور آشنایی با روشهای تحول آنها را به تفکیک مورد بررسی قرار می دهیم

 

الف) آموزشهای انفرادی :

ازمهمترین هدفهای آموزش انفرادی افزودن کارایی افراد سازمان به همراه آشناکردن کارمندان با فنون جدید وتغییر دررفتارافراداست .

 

ب ) کلاسهای آموزشی بلندمدت درداخل یا بیرون سازمان

تشکیل کلاسهای بلندمدت آموزشی می تواند افراد را به اطلاعات جامع وارزنده ای مجهز کند، این فراگیری اثراتی مطلوب درافراد به وجود خواهدآورد. شرکت دردوره های آموزشی متوالی دردرازمدت برای کلیه افراد سازمان امکان پذیر خواهد بود وهمچنین اثرات بلند مدت خودرا نیزبرسازمان خواهدگذاشت

مسئولیت مدیران درایجاد تحول:

 

موفقیت آینده هر سازمانی بستگی به درک ، تعامل ، نحوه طرح ریزی وایجاد انگیزه تحول درافراد وهمچنین نحوه اجرای طرح تحول دارد.

 شرط لازم برای ایجادتحول دریک سازمان ، احساس ضرورت واحتیاج به تحول است. مدیری شایسته است که دائما درفکر ایجاد تحول درسازمان خود باشد وعملا نیز درآماده سازی زمینه اجرای آن بکوشد. برای ایجام این امرقبل ازهرکاری باید محیط را برای قبول تحول آماده نمود تاجائیکه افراد سازمان تحول را امری عادی تلقی کرده وآنرا باور نمایند

 

 

 

 

 

تحول وعوامل انسانی :

اغلب دیده می شود که درزمان تنظیم طرح برای تحول ، عوامل انسانی نادیده گرفته می شود درصورتیکه بی شک عوامل انسانی ازمهمترین شاخصه های تحول می باشد .

گروهی ازافراد سازمان باانجام تحول مخالف هستند ومعتقدند نظام حاضر بهترین سیستم است ،بعضی درصورت تمایل هم قادرنیستند خودرا بانظام جدید هماهنگ نمایند برخی دیگردرجهت اجرای تغییروتحول تلاش فراوان خواهند کرد.

از آنجائیکه این مسائل باتفکرات وعقاید انسان سروکاردارندونیازها وانگیزه ها متفاوت می باشد نمی توان راه حلی مطلق ، دقیق ویکسان برای تمام سازمانها توصیه کرد اما می توان بانشان دادن راهکارهای مناسب به افراد فرصت دادتاخودرا باتحول ونظام جدید تطبیق دهند .

 

 

درخاتمه ضروری است تاکید گردد باشتاب سریع و روزافزون علوم وتکنولوژی دردنیای امروزایجاد تحول درهر سازمانی امری اجتناب ناپذیراست درغیر اینصورت ازقافله درحال حرکت عقب خواهد ماند لیکن باید دقت داشت تاانجام هرطرحی بدست کسی سپرده شودکه تخصص آنرا داشته باشد تابه نتیجه مطلوب برسد والا بی شک سازمان به بیراهه کشیده خواهد شد